کد مطلب:261583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

امام حسن عسکری و بهلول
روزی امام حسن عسكری (علیه السلام) در كوچه و در كنار كودكانی كه مشغول بازی بودند، ایستاده بود؛ در حالی كه در آن زمان خودش نیز كودك بود، حالش منقلب بود و می گریست. بهلول كه این صحنه را مشاهده می كرد، گمان برد كه او به علت نداشتن وسایل بازی و یا بازی ندادن او گریه می كند، به همین علت جلو آمد و به آن حضرت عرض كرد: ناراحت نباش برایت وسایل بازی فراهم می كنم.

امام حسن (علیه السلام) فرمود: «ای كم عقل! ما برای بازی آفریده نشده ایم.»

بهلول گفت: پس برای چه آفریده شده ایم؟

امام حسن (علیه السلام) فرمود: «برای علم و عبادت.»



[ صفحه 16]



بهلول گفت: به چه دلیل برای علم و عبادت، آفریده شده ایم؟

امام حسن (علیه السلام) فرمود: «خداوند در قرآن می فرماید: آیا می پندارید كه شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما باز نمی گردید؟» [1] .

بهلول گفت: از شما تقاضا می كنم مرا موعضه و نصیحت كنید.

امام حسن عسكری (علیه السلام) نیز با حالتی ملكوتی با خواندن اشعاری، او را موعظه كرد. در هنگام موعظه، حالش منقلب شد و از حال رفت. وقتی حالش خوب شد، بهلول عرض كرد: با اینكه تو كودك هستی و گناهی بر عهده ی تو نیست، چرا این گونه از خود بیخود شدی؟

امام حسن عسكری (علیه السلام) فرمود: «ای بهلول! این سخن را نگو. من مادرم را دیدم كه با هیزم های بزرگ، آتش روشن می كرد؛ ولی همان ها را با روشن كردن هیزم های كوچك، آغاز نمود. من از آن می ترسم كه از هیزم های كوچك دوزخ شوم.»



[ صفحه 17]



بهلول عرض كرد: تو حكیم و آگاه هستی. دوباره به موعظه ات ادامه بده.

امام حسن (علیه السلام) اشعاری را به عنوان موعظه برای بهلول قرائت كردند كه مفهومش چنین است: «دنیا را می نگرم كه آماده ی گذشتن و رفتن است و پاچه هایش را بالا زده و با شتات حركت می كند. نه دنیا برای زنده، پایدار است و نه زنده برای دنیا، باقی است. گویی مرگ و حوادث ناگوار در دنیا همچون سبقت گیرنده به سوی گرفتن جان جوان می دود؛ پس ای مغرور و دلباخته دنیا! آرام گیر و از دنیا برای آخرتت، توشه ی استوار برگیر.» [2] .



[ صفحه 18]




[1] مومنون، آيه 115.

[2] نورالابصار، ص 183.